نام : جواد یساری
نام اصلی : جواد یساری
متولد : ۲۳ اسفند ۱۳۲۳ در تهران
وفات : در قید حیات
ملیّت : ایرانی
حوزه فعالیّت : خواننده، کشتی گیر و ورزشکار
سبک : کوچه بازاری
جواد یساری در ۲۳ اسفند سال ۱۳۲۵ خورشیدی در تهران به دنیا آمد.
او خواننده ایرانی است که به سبک موسیقی مردمی ایران میخواند وی کشتیگیر و ورزشکار رشته باستانی بوده است.
--»آغاز فعّالیّت هنری «--
او فعّالیّتهای هنریاش را با خواندن ترانه های کوچه بازاری از سال ۱۳۵۲ با اجرای آهنگی با نام پول سیاه شروع کرد.
تا پیش از انقلاب اسلامی، وی پنج آلبوم به بازار داد که آخرین آن آلبوم سپیده دم و با آهنگی به همین نام بود.
--»خانواده و خصوصیّات «--
جواد یساری دارای سه فرزند به نامهای رضا، مهدی و مجید میباشد، که مجید در سال ۱۳۷۴ در خارج از کشور فوت کرد، رضا هم اکنون در بلژیک زندگی می کند و مهدی نیز در ایران زندگی میکند.
او همیشه رنگ های خاصی را برای لباسهایش انتخاب می کند، از قرمز و صورتی گرفته تا آبی و لیمویی و فیروزه ای.
مردی است با سبیلهای پهن و صدایی کلفت که دارای رفتار مرامیست، خیلی مراقب است حرف ناجوری از او پخش نشود.
رفتار و اخلاقهای خاص خودش را دارد، سر قرارش به موقع حاضر می شود و خیلی اهل قول و قرار است.
--»عادات و علائق شخصی «--
خوانندگان مورد علاقهاش: گلپا، ایرج ، محمد اصفهانی و احسان خواجه امیری
--»ورزش«--
زمانی عضو تیم ملّی کشتی فرنگی بود، امّا پس از مدّتی جفت پاهایش کج شد. هردو زانویش را پروتز کرد و نزدیک به ۴۰ میلیون خرجش شد ،پس کشتی را کنار گذاشت. سپس به سراغ کاسبی رفت. البته از همان ابتدا هم کاسب بود، منتها کمی توسعه اش داد و چون بصورت اقساط کار می کرد، ورشکست شد.
در این زمان چاره ای نداشت و به خاطر صدای خوبش به خوانندگی روی آورد و ابتدا از غزل خواندن شروع کرد. بعد با توصیه دوستانش به خواندن آهنگ پرداخت.
سه سال در امیریه به کلاس موسیقی آقای علی نوعدوست رفت و تمرین کرد ،او حتّی تا اندازهای که بتواند گلیمش را از آب بیرون بکشد با دستگاههای موسیقی هم آشنایی دارد.
--»اجرا در پس از انقلاب«--
یک سال پس از ارائه ی آلبوم سپیده دم انقلاب شد و وی با موافقت دولت جدید در جاهای سالم برنامه اجرا می کرد.
یساری در بیشتر روزهای پس از انقلاب در امارات، به برگزاری کنسرت پرداخته و هر چند سال یکبار نیز کنسرت های اروپایی برگزار میکند.
وی در بلژیک اجرایی با سه هزار نفر جمعیّت داشته است.
موسیقی اش مردمی و سبکش «خانوادگی» می باشد و این فرقش با دیگران است (موسیقی اش را یک خانواده در کنار هم میتوانند گوش کنند).
او سپس ممنوع الصدا شد و با اینکه در ایران زندگی میکند اجازه انتشار آلبوم یا برگزاری کنسرت را ندارد او پس از این مشکل،در برهه ای از زمان اختلال هواس پیدا کرد.
--»صحبتهای جواد یساری درخصوص ممنوع الصدایی اش«--
یک نفر پیدا نمیشود بیاید به من بگوید که چرا ممنوعالصدا هستم.
از ارشاد و… کسانی رفتند که برای من مجوز بگیرند تا بتوانم آلبوم بدهم، امّا در جواب به آنها گفتهاند که دست نگه دارید، نمیشود. کارهای من کارهای خانوادگی است. دلیلی ندارد که یکی مثل من ممنوعالکار باشد؛ وقتی باران میآید، همه خیس میشوند.
اگر مساله این است که ما خوانندههایی «اسمی» هستیم، خب خیلیهای دیگر هم هستند که از ما معروفتر بودهاند، امّا امروز دارند کار میکنند. فقط انگار با من مشکل دارند وگرنه همانطور که گفتم من هیچ مشکل خاصی ندارم.
من هم دوست دارم مثل خیلیها کار کنم، آلبوم بیرون بدهم و با مردم از طریق موسیقیام ارتباط برقرار کنم. من از مرز شصت سالگی رد کردهام، امّا همانطور که میبینی حتی یک دندان خراب هم ندارم این یعنی برای خودم حرمت و احترام قائل هستم و برای مردمی که من را دوست دارند.
من رفته ام هر دو زانویم را عمل کردهام و الان کاملاً روی پا هستم که برای دوستان و علاقهمندانم بخوانم.
باور کنید اگر کاستی از من منتشر شود، چند میلیون نسخه تیراژ خواهد داشت.
من حتّی اگر قتل هم انجام داده بودم، باید بعد از ۳۰ سال آزاد میشدم.
من نه سیاسی بودم و نه مثل دیگران کارهای آنچنانی انجام دادم من توی این خط ها نبودم وقتی به فرودگاه میروم مسئول آنجا مدارک من را میبیند از ته دلش با من حرف میزند و به من لطف میکند (رازش این است که کارهایی که من بیرون دادم، بیحساب نبوده است)
من «سپیدهدم» را وقتی منتشر کردم، جاودانه موسیقی ایران شد.
«بچهها» را منتشر کردم صدها هزار طلاقی که در شرف وقوع بود، به خوبی و خوشی به آشتی تبدیل شد، «قصه مرد منتظر» که هنوز جوانها دارند گوش میدهند.
از شعار دادن و این چیزها بدم میآید. آدم باید همانی باشد که به دیگران نشان می دهد. من همین الان، هم رفیق کلاس بالا دارم، هم کلاس پایین.
نوارهایی که میزدم از پایین شهر تا بالای شهر همه گوش میدادند. عشق من است که با مردم باشم، تا امروز هم دمشان گرم حتی دلم نمیآید مغازهام را در شاپور بفروشم.
میبینید که، من اینجا کاری نمیکنم. از ۱۰ صبح تا ۱۲ میآیم.
تبلیغ زیاد هم مردم را اذیّت میکند، هم هنرمند را. نه مصاحبهای میکنم، نه چیزی. خلوت خودم را دارم و با مردمی که میبینم کیف میکنم و عشق.
امّا از مسئولان خیلی دلخورم. من یک بچه مسلمان و بچه هیاتی شش دانگ هستم. چه ضرری برای کسی دارم که من هم بتوانم فعّالّیت کنم؟
--»جواد یساری در ایران«--
او با وجود مشکل ممنوع الصدایی اش، زادگاهش را ترک نکرده و در ایران زندگی می کند.
خیلی از مجلهها و مطبوعات خارج از ایران، صفحاتی را به او اختصاص می دهند و از او می نویسند البته اینها او را خوشحال نمی کند.
--»توجه«--
این آرشیو به همّت عوامل سایت موزیکستان و با زحمات بی بدیل مدیریت سایت تهیّه و برای دانلود خدمت شما عزیزان عرضه گردیده از کپی برداری بدون ذکر منبع جداً خودداری فرمایید.
دیدگاه ارسال شده است
نمایش / مخفی کردن دیدگاه ها